انواع بافت بدن انسان
همانطور که در فصل اول زیستشناسی پایه دهم خواندید، به واحد ساختاری و عملکردی بدن انسان، سلول گفته میشود. زمانی که گروهی از سلولها با ساختار مشابه کنار یکدیگر قرار گیرند و به عنوان یک واحد عملکردی عمل کنند، تشکیل یک بافت را میدهند. به بیان سادهتر، به گروهی از سلولها با ساختار مشابه، که در کنار یکدیگر برای عملکردی خاص، فعالیت میکنند، بافت گفته میشود. به طور کلی، بافت بدن انسان به 4 دسته پوششی، پیوندی، ماهیچهای و عصبی تقسیمبندی میشود. در این مطلب قصد داریم انواع بافت بدن انسان و ساختار و عملکرد هر یک را توضیح دهیم. پس با آکادمی بیوزوم همراه باشید.
مطلب مرتبط: نگاهی بر انواع سلول ، سازندگان حیات
بافت به گروهی از سلولها گفته میشود که ساختار مشابهی دارند و با هم به عنوان یک واحد عمل میکنند. یک ماده به نام ماتریکس بین سلولی، فضاهای بین سلولها را در بافت بدن انسان پر میکند که این ماتریکس، ممکن است در برخی بافتها فراوان و در برخی دیگر کم باشد. ماتریکس بین سلولی ممکن است حاوی مواد خاصی مانند نمکها و الیاف باشد که برای یک بافت خاص منحصر به فرد است و به آن بافت ویژگیهای متمایز میدهد.
بافتهای بدن انسان به چند نوع طبقهبندی شدهاند که در اندامها و دستگاههای بدن، انواع بافتها به نسبتهای متفاوت وجود دارند. در ادامه به معرفی انواع بافت میپردازیم.
انواع بافت بدن انسان کدام ؟
به طور کلی بافتهای بدن انسان بر اساس نوع عملکرد و ساختار به 4 دسته تقسیم میشوند که هر یک نقش خاصی دارند. در ادامه به تقسیمبندی انواع بافت بدن و ویژگی هر نوع بافت میپردازیم.
- بافت پوششی (Epithelial tissue)
- بافت همبند (Connective tissue)
- بافت عضلانی (Muscle tissue)
- بافت عصبی (Nervous tissue)
بافت پوششی
بافتهای پوششی (اپیتلیوم) اولین خط محافظت از بدن را در برابر آسیبهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی فراهم میکنند. سلولهای بافت پوششی به عنوان دروازهبان برای سلول عمل کرده و با نفوذپذیری انتخابی، اجازه عبور مواد مورد نیاز را از سطح سلول میدهند و از ورود مواد دیگر جلوگیری میکنند. بافت پوششی در سطوح خارجی اندامها و رگهای خونی در سراسر بدن و همچنین سطوح داخلی حفرهها در بسیاری از اندامهای داخلی، قرار دارند. تمام موادی که وارد بدن میشوند باید از بافت پوششی عبور کنند. بافتهای پوششی بر اساس شکل سلولهای تشکیلدهنده بافت و تعداد لایههای سلولی موجود در بافت، طبقهبندی میشوند. در ادامه، انواع طبقهبندی بافت پوششی را بررسی میکنیم.
انواع بافت پوششی
از نظر شکل سه نوع بافت پوششی در کل بافت بدن انسان وجود دارد:
سنگفرشی (Squamous epithelium)
بافت پوششی سنگفرشی دارای سلولهایی است که مسطح و نازک هستند. این نوع بافت در پوشش داخلی دهان، مری، رگهای خونی و آلوئولهای ریه دیده میشود.
استوانهای (Cuboidal epithelium)
سلولهای بافت پوششی استوانهای، مستطیلی شکل هستند یعنی ارتفاع بیشتری ازعرض خود دارند. سلولهای این نوع بافت پوششی را به دو نوع طبقهبندی میکنند:
- سلولهای پوششی استونهای مژکدار
- سلولهای پوششی استوانهای غدهای
مکعبی (Columnar epithelium)
سلولهای بافت پوششی مکعبی دارای طول و عرض برابر و به شکل جعبهای هستند.
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، یک نوع طبقهبندی دیگر برای این نوع از انواع بافت بدن انسان وجود دارد. در این نوع طبقهبندی، بافت پوششی بدن از نظر تعداد لایه به 3 نوع طبقه بندی میشود:
تک لایه
در این نوع بافت پوششی سلولها در یک لایه قرار دارند که به آن بافت پوششی ساده هم گفته میشود. سلولهای یک اپیتلیوم سنگفرشی ساده ظاهر فلسهای نازکی دارند. هستههای سلولهای سنگفرشی معمولاً صاف، افقی و بیضوی به نظر میرسند و بر شکل سلول تاثیر میگذارند. این نوع بافت پوششی همچنین در ترکیب پوشش لایه داخلی رگها و حفرههای بدن (مزوتلیوم) یافت میشود و در این مناطق مایع سروزی ترشح میکند تا حفرههای داخلی بدن را روان کند.
در بافت پوششی مکعبی ساده، هسته سلولهای جعبه مانند، گرد به نظر میرسد و به طور کلی در نزدیکی مرکز سلول قرار دارد. این بافت پوششی در ترشح و جذب مولکولهایی که نیاز به انتقال فعال دارند، نقش دارند. بافت پوششی مکعبی ساده، در پوشش لولههای کلیه و در مجاری غدد مشاهده میشود.
در بافت پوششی استوانهای ساده، هسته سلولهای ستون مانند بلند، تمایل به کشیده شدن دارد و در انتهای پایه سلولها قرار دارد. مانند اپیتلیوم مکعبی، این اپیتلیوم در جذب و ترشح مولکولها نقش دارد. بافت پوششی استوانهای ساده، بیشتر دستگاه گوارش و برخی از قسمتهای دستگاه تناسلی زنان را تشکیل میدهد. بافت پوششی استوانهای ساده مژکدار، از سلولهای استوانهای ساده با مژکها در سطوح راسی تشکیل شده است. این سلولهای پوششی در دستگاه تولید مثل زن و بخشهایی از سیستم تنفسی، جایی که ضربان مژهها به حذف ذرات کمک میکند، یافت میشوند.
مطبق
در این نوع، سلولهای بافت پوششی در بیش از یک لایه قرار دارند که به آن بافت پوششی مطبق میگویند. این بافت پوششی از لایههای بدن در برابر آسیبهای فیزیکی و شیمیایی محافظت میکند. نامگذاری بافت پوششی مطبق، بر اساس شکل سلولهای سطحی میباشد، به عنوان مثال اگر چند لایه سلول سنگفرشی روی هم قرار گرفته باشند و در لایه سطحی سلولها باشند، بافت پوششی، استوانهای نامگذاری میشود. بافت پوششی سنگفرشی مطبق رایجترین نوع بافت پوششی طبقهبندی شده در بدن انسان است. سلولهای آپیکال سنگفرشی به نظر میرسند، در حالی که لایه پایه شامل سلولهای ستونی یا مکعبی است. لایه بالایی ممکن است با سلولهای مرده حاوی کراتین پوشیده شده باشد. پوست، نمونهای از یک بافت پوششی سنگفرشی لایهبندی شده و کراتینه شده است. از طرف دیگر، پوشش حفره دهان، نمونهای از یک بافت پوششی سنگفرشی بدون کراتینه و مطبق است. بافت پوششی مکعبی مطبق و بافت پوششی استوانهای مطبق نیز در غدد و مجاری خاصی یافت میشود، اما در بدن انسان نسبتاً نادر هستند.
نوع دیگری از بافت پوششی مطبق، بافت پوششی انتقالی است که به دلیل تغییرات تدریجی در شکل و لایهبندی سلولها به دلیل کشیده شدن اپیتلیوم پوشش اندام توخالی در حال گسترش، به این نام خوانده میشود. اپیتلیوم انتقالی فقط در سیستم ادراری، به ویژه حالبها و مثانه یافت میشود. هنگامی که مثانه خالی است، این اپیتلیوم پیچ خورده است و دارای سلولهای سطحی مکعبی شکل است. همانطور که مثانه از ادرار پر میشود، این اپیتلیوم پیچ خوردگی خود را از دست میدهد و سلولهای سطحی از حالت مکعبی به سنگفرشی تبدیل میشوند. هنگامی که مثانه خالی است، ضخیم تر و چند لایه به نظر میرسد، و زمانی که مثانه پر و متسع است، کشیدهتر و کمتر مطبق میشود.
مطبق کاذب
بافت پوششی مطبق کاذب یا شبه طبقه بندی شده (شبه = “کاذب”) یک بافت پوششی با یک لایه سلولی با شکل نامنظم را توصیف میکند که در ظاهر، بیش از یک لایه را نشان میدهد. بافت پوششی استوانههای مطبق کاذب نوعی از بافت پوششی ساده است که در دستگاه تنفسی یافت میشود، در بعضی مناطق برخی از این سلولها دارای مژک هستند.
ساختار بافت پوششی
بافت اپیتلیال یکی از 4 نوع بافت بدن انسان است و میتوان آن را به اپیتلیوم سطحی و اپیتلیوم غدهای طبقهبندی کرد. اپیتلیوم سطحی، سطوح داخلی (مثل رگها و حفرههای بدن) و خارجی (پوست) بدن را پوشش میدهد و اپیتلیوم غدهای، تشکیل دهنده اکثر غدههای درونریز و برونریز بدن است. بافت پوششی سطح داخلی عروق را در سیستم لنفاوی و قلبی عروقی میپوشاند، اندوتلیوم نامیده میشود، در حالی که بافت اپیتلیالی که غشای سروزی (تولید کننده مخاط) پوشاننده حفرههای بدن را تشکیل میدهد، مزوتلیوم نامیده میشود.
صرفنظر از محل و عملکرد آن، تمام بافتهای پوششی دارای ویژگیهای ساختاری مهمی هستند:
- بافت پوششی یک بافت متراکم پر سلول است، با ماده خارج سلولی کم یا ماده خارج زیاد
- سلولهای مجاور اتصالات بین سلولی تخصصی، به نام را تشکیل میدهند.
- درسلولهای اپیتلیال ساختار و عملکرد سلول در سطح پایه (سطحی که به غشای پایه متصل است) و سطح راسی سلول (سطح بالایی یا راسی سلول) متفاوت است، از این نظر گفته میشود سلولهای پوششی یا اپیتلیال دارای قطبیت هستند.
- بافتهای پوششی بدون عروق هستند. مواد مغذی باید از طریق انتشار یا جذب از بافتهای زیرین یا سطح وارد بافت شوند.
- بافت اپیتلیال قادر به جایگزینی سریع سلولهای آسیب دیده و مرده است، که با توجه به محیط سختی که این بافت با آن مواجه میشود، وجود این ویژگی ضروری است.
اختصاصات سلولهای پوششی
با تجسم سه بعدی سلولها به سادگی میتوان دريافت كه هر سلول همانند مكعب، دارای 6 سطح میباشد. این سطوح در سلولهای پوششی شامل یک سطح راسی (Apical)، یک سطح قاعدهای (Basal) و چهار سطح جانبی (Lateral) میباشد. در بافت پوششی در سطوح مختلف سلول، ساختارهای تخصص یافتهای به منظور سازگاری با عملکردهای خاص بافت به وجود آمده است که این امر یکی از عوامل قطبیت (Polarity) سلولهای پوششی است.
از جمله تخصصهای سطح راسی سلولهای پوششی، میکروویلیها و مژهها، تخصصهای سطح جانبی، اتصالات سلولی و تخصصهای سطح قاعدهای، غشای پایه را میتوان نام برد. که در ادامه به توضیح هر کدام میپردازیم.
اختصاصات سطوح جانبی
به جز چند مورد معدود، سطح اپيكال به سطحی از سلولهای پوششی اطلاق میگردد كه در تماس با حفره وسط (Lumen) ارگان های توخالی قرار دارند و سطح لومينال يا سطح آزاد نیز ناميده میشود.
از مهمترين ويژگی سطوح آپيكال، میتوان به پيدايش برآمدگیهای ريز و انگشت مانند نام برد كه با توجه به ساختمانشان به 3 دسته ميكروويلیها، مژهها و مژههای ثابت تقسيم میگردند:
- میکروویلی (Microvilli): زوائد بسيار ريزی به طول 1-5/0 میکرومتر هستند که از غشای سلول بیرون زدهاند و معمولا در سلولهای پوششی که در جذب نقش دارند، به وجود میآیند و باعث افزایش سطح جذب سلول میشود. در مناطقی مثل پوشش روده باريك و لولههای پروگزيمال كليه كه وظيفه جذبی دارند، تعداد میکروویلیها بسیار بالا بوده و تا 3000 عدد در هر سلول میرسد كه میتواند سطح جذبی سلول را تا 30 برابر افزايش دهد.
- مژک (Cilia): زوائدی هستند كه همانند ميكروويلیها بوسيله غشا سيتوپلاسمی پوشيده شدهاند، ولی از نظر تعداد بسيار کمتر از از ميكروويلیها هستند و از لحاظ اندازه خيلی بلندتر از ميكروويلیها میباشند (10-5 میکرومتر). مژهها ساختمانهای متحركی هستند كه زنش موج مانند آنها در مجاری تنفسی باعث رانده شدن ذرات گرد و غبار به بيرون و در لولههای رحم باعث انتقال زیگوت به طرف رحم میگردد.
- مژههای ثابت (Stereocilia): اين زوائد بلند و غير متحرک با ميكروسكوپ نوری شبيه مژهها ديده میشوند ولی بررسی آنها با ميكروسكوپ الكترونی نشان میدهد كه از نظر ساختمانی كاملاً شبيه ميكروويلیها بوده و حاوی فيلامنت اكتين هستند. مژههای ثابت در پوشش مجرای اپیديديم (از مجاری منی بر بيضه) ديده میشوند و احتمالاً با افزايش سطح اين لولهها به جذب مواد مترشحه به وسيله بيضه كمک مینمايند.
اتصالات سلولهای مجاور
از ويژگیهای اساسی سلولهای اپيتليال، خاصيت چسبندگی آنها به سلولهای مجاور خود میباشد تا بتوانند به صورت لايه يكپارچهای سطوح حفرات مختلف را مفروش كنند. به طوری كه برای جدا كردن آنها از هم نيروی مكانيكی زيادی لازم است. ولی باید توجه کرد که سلولهای پوششی در همه جا با هم جوش نخوردهاند و فضایی به نام فضای بین سلولی در بین آنها وجود دارد که باعث ایجاد معبری برای عبور مواد جذب شده و ورود آنها به خون میشود. این فضا بهوسیلهی گلیکوپروتئینها و پروتئوگلیکانهایی پر شده است که در به هم چسبيدن سلولها دخيل هستند. عامل ديگر به هم چسبيدن سلولهای مجاور، سه ساختمان ويژه می باشد كه به اتصالات بين سلولی موسوماند و در زیر به توضیح هر کدام میپردازیم.
سه نوع اصلی اتصال سلول به سلول عبارتند از:
اتصالات محکم (Tight junction) : پروتئین های سرتاسری غشا با هم ترکیب میشوند و یک مهر و موم محکم را تشکیل میدهند، که باعث ایجاد اتصالات محکم میشود. در این نوع اتصال، حرکت مایع بین سلولهای مجاور محدود شده است. اتصالات محکم در اپیتلیوم (بافت پوششی) مثانه مشاهده میشود.
اتصالات لنگری یا کمربندی (Anchoring junction): یک اتصال لنگری، یک اتصال قوی و در عین حال انعطاف پذیر بین سلولهای پوششی ایجاد میکند. به طور کلی دو نوع اتصال لنگری وجود دارد:
- دسموزومها (Desmosomes): دسموزومها سلولهای همسایه را از طریق مولکولهای کادهرین که در صفحات پروتئینی در غشای سلولی تعبیه شدهاند و بین سلولهای مجاور به هم متصل میشوند، نگه میدارند.
- همیدسموزومها (Hemidesmosomes): همیدسموزومها که شبیه نیمی از دسموزوم هستند، سلولها را به اجزای ماتریکس خارج سلولی مانند لایه بازال متصل میکنند. در حالی که همیدسموزومها از نظر ظاهری مشابه دسموزومها هستند، از پروتئینهای چسبنده به نام اینتگرین به جای کادهرین استفاده میکنند.
اتصالات چسبنده (junction Adherens): چسبندهها از کادهرینها یا اینتگرینها، بسته به اینکه به سلولها یا ماتریکسهای دیگر پیوند دارند، استفاده میکنند. این اتصالات با حضور پروتئین انقباضی اکتین واقع در سطح سیتوپلاسمی غشای سلول مشخص میشوند. این اتصالات بر شکل و چین خوردگی بافت اپیتلیال تأثیر میگذارند.
اتصالات شکاف دار (Gap junction): یک اتصال شکاف یک گذرگاه بین سلولی را بین غشای سلول های مجاور تشکیل میدهد تا حرکت مولکولها و یون های کوچک بین سلولها را تسهیل کند. بنابراین این اتصالات امکان جفت شدن الکتریکی و متابولیکی سلولهای مجاور را فراهم میکند.
اختصاصات سطح قاعدهای
سلولهای پوششی در تماس نزدیک با بافتهای همبند زیرین، گلیکوپروتئینها و کلاژن را از سطح پایه خود ترشح میکنند که لایه بازال را تشکیل میدهد. لایه بازال با لایه مشبک (ترشح شده توسط بافت همبند زیرین) تعامل میکند و یک غشای پایه را تشکیل میدهند که به چسباندن لایهها به یکدیگر کمک میکند.
بافت همبند (پیوندی)
همان طور که در ابتدای بحث اشاره کردیم، بافت همبند یا پیوندی یک نوع از 4 بافت بدن انسان است که در ادامه به معرفی ساختار و عملکرد آن میپردازیم.
بافت همبند، طوریكه از نامش پيداست، بافتها و ارگانهای مختلف را به يكديگر پیوند میدهد، اين بافت در زير اپیتليوم و اطراف ارگانهای مختلف به عنوان يك لايه پشتيبان عمل مینمايد و به همين دليل آن را بافت پشتيبان نيز مینامند. بافت همبند از سه جز اصلی يعنی: سلولها، رشتهها و ماده زمينهای تشكيل شده است. بافتهای همبند به شکلهای بسیار متنوعی در همه جای بدن وجود دارند، و عملکردهای مختلفی را در نقاط مختلف بدن انجام میدهند. رشتهها یا الیاف کلاژن در اکثر بافتهای همبند وجود دارد.
انواع بافت پیوندی
بافت همبند براساس خصوصيات ساختمانی آن به انواع زير تقسيم میگردد:
- بافت پیوندی ساده: بافت همبند ساده بر اساس انواع سلولها و الیاف پروتئینی که در یک ماده زمینهای چسبناک معلق هستند به دو نوع تقسیم میشود:
- بافت همبند سست: در بافت همبند سست، الیاف به صورت شل سازماندهی شدهاند و فضاهای بزرگی در بین آنها باقی میماند. بافت همبند شل، همه اجزا بافت همبند را دارا میباشد و فراوانترين سلولهای آن بافت همبند شل به عنوان لايهای پشتيبان در زير همه اپیتليومها قرار دارد و تغذيه اپیتليومها، توسط عروق خونی اين لايه تامين میگردد.
- بافت همبند متراکم: در اين نوع بافت همبند، رشتههای كلاژن نسبت به ساير اجزا زيادتراند. بنابراين استحکام کششی، قابلیت ارتجاعی و محافظت را فراهم میکنند و خود به دو نوع منظم و نامنظم طبقهبندی میشوند.
- بافت متراکم منظم: رشتههای کلاژن موجود در ماده زمینهای در یک جهت قرار گرفتهاند. تاندونها كه در محل اتصالات عضلات به استخوانها ديده میشوند، نمونهای از اين نوع بافت میباشند.
- بافت متراکم نامنظم: در اين نوع، گرچه مقدار رشتههای كلاژن زياد میباشد ولی بهطور نامنظم و در جهات مختلف قرار گرفتهاند. كپسول اطراف ارگانها و بافت همبند ناحيه درم پوست از اين نوع بافت همبند تشكيل شده است.
بافت پیوندی تخصص یافته
در این نوع تقسیمبندی بافت پیوندی سلولها تخصصی شده و هر کدام وظیفه خاصی انجام میدهند و شامل موارد زیر است:
- رتیکولار
- خون
- غضروف
- استخوان
- چربی
در ادامه هر یک از این انواع بافت بدن انسان را بررسی میکنیم.
بافت رتیکولار یک چارچوب شبکه مانند و حمایتکننده برای اندامهای نرم مانند بافت لنفاوی، طحال و کبد است. فیبرهای رتیکولار، شبکهای را تشکیل میدهند که سلولهای دیگر به آن متصل میشوند.
بافت همبند پشتیبان شامل استخوان و غضروف است که باعث حفظ ساختار و قدرت بدن میشوند و از بافتهای نرم محافظت میکند. چند نوع سلول متمایز و فیبرهای فشرده در یک ماتریکس این بافتها را مشخص میکند. در استخوان، ماتریکس سفت است و به دلیل نمکهای کلسیم رسوب شده به عنوان کلسیفیه توصیف میشود.
در بافت همبند مایع، لنف و خون، سلولهای تخصصی مختلف در یک مایع آبکی (ماتریکس خارج سلولی مایع) حاوی نمکها، مواد مغذی و پروتئینهای محلول در گردش هستند.
بافت چربی بیشتر از سلولهای ذخیره چربی، با ماتریکس خارج سلولی کم تشکیل شده است.
ساختار بافت پیوندی
بافت پیوندی ازدو جز تشکیل شده است که تفاوت در این دو جز باعث تفاوت در ویژگی و عملکرد آن میشود:
- سلولها
- ماتریکس خارج سلولی (که شامل رشتهها و ماده زمینهای میباشد).
سلولهای بافت همبند به طور گستردهای در یک ماتریکس خارج سلولی (ECM) پراکنده میشوند. ماتریکس، نقش عمدهای در عملکرد این بافت بدن انسان دارد. جز اصلی ماتریکس ماده زمینهای است. این ماده معمولاً مایع است، اما میتواند مانند استخوانها، معدنی و جامد نیز باشد. مقدار و ساختار هر جز با عملکرد بافت مرتبط است.
بافت عضلانی
بافت عضلانی نیز یکی از 4 بافت بدن انسان است که از سلولهای تمايز يافتهای كه حاوی پروتئينهای انقباضی هستند، تشكيل شده است. بيولوژی ساختمانی اين پروتئينها، نيروی لازم برای انقباض سلولی را توليد میكند. اين نيرو سبب ايجاد حركت در بعضی اندامهای خاص، و به طور كلی در بدن میشود.
ماهیچهها بخش عمدهای از بدن را تشکیل میدهند. رگهای خونی و اعصاب به هر عضله میروند و به کنترل و تنظیم عملکرد هر ماهیچه کمک میکنند.
سیستم عضلانی، گرمای بدن را ایجاد میکند و همچنین باعث حرکت استخوانهای سیستم اسکلتی، غذا از طریق دستگاه گوارش، خون از طریق سیستم گردش خون و مایعات از طریق سیستم دفع میشود.
انواع بافت عضلانی
بدن دارای 3 نوع بافت عضلانی اصلی است:
- ماهیچه اسکلتی: در حرکت و حفظ وضعیت بدن از طریق انقباض و انبساط خود نقش دارند. انقباض آنها سریع، قوی و معمولاً تحت کنترل ارادی است.
- ماهیچه صاف: در دیواره اندام ها و ساختار یا حفره ها محل عبور مواد مانند مری، معده، روده، برونش، رحم، مجرای ادرار، مثانه، رگهای خونی و عضله رحم وجود دارد. عضلات صاف انقباضات طولانیتر یا حتی دائمی دارند.
- ماهیچه قلبی: همانند ماهیچه اسکلتی ظاهر مخطط دارد و از سلولهای منفرد شاخه دار و طويل كه به موازات يكديگر قرار گرفتهاند تشكيل شده است. انقباضات عضله قلبی به صورت غیر ارادی، شدید و با یک ریتم مشخص صورت میگیرد.
ساختار بافت عضلانی
ماهیچه اسکلتی: عضله اسکلتی شامل دستههایی از سلولهای بسیار طویل و چند هستهای با خطوط متقاطع است. هسته سلولهای عضلانی اسکلتی محیطی و بیضوی هستند. هنگامی که زیر میکروسکوپ مشاهده میشود، ترتیب اکتین و میوزین به عضله اسکلتی ظاهری مخطط میدهد.
ماهیچه صاف: شامل مجموعهای از سلولهای دوکی شکل است که فاقد خطوط متقاطع هستند زیرا رشتههای انقباضی به صورت عمود بر هم قرار گرفتهاند.
ماهیچه قلبی: این عضله از نظر ساختار شبیه به عضله اسکلتی است اما تحت کنترل ارادی نیست. ظاهر مخطط دارد. سلولهای سازنده عضله قلب در زوایای شاخهای و نامنظم به هم متصل میشوند.
بافت عصبی
بافت عصبی نیز یکی از انواع بافت بدن انسان است که به عنوان یک بافت تحریکپذیر، قادر به ارسال و دریافت سیگنالهای الکتروشیمیایی است که اطلاعات را از بدن و محیط اطراف دریافت و پاسخ مناسب را ارائه میدهد.
انواع بافت عصبی
بافت عصبی بدن از دو قسمت تشکیل شده است:
سیستم عصبی مرکزی (CNS): مغز و نخاع
سیستم عصبی محیطی (PNS): شاخههای اعصاب محیطی
ساختار بافت عصبی
دو دسته اصلی از سلولها بافت عصبی را تشکیل میدهند:
نورون: نورونها اطلاعات را از طریق تکانههای الکتروشیمیایی به نام پتانسیلهای عمل منتشر میکنند که از نظر بیوشیمیایی با انتشار سیگنالهای شیمیایی مرتبط هستند.
نورونها دارای سه بخش آکسون، جسم نورونی (هسته) و دندریت هستند.
نورونها به سه نوع تقسیم میشوند:
نورونهای آوران یا حسی (Sensory neurons): نورونهای حسی سلولهای عصبی هستند که با ورودی حسی (محرک) از محیط فعال میشوند. به عنوان مثال، هنگامی که یک سطح داغ را با نوک انگشتان خود لمس میکنید، نورونهای حسی همانهایی هستند که محرکهای دریافتی را به صورت سیگنالهایی به بقیه بخشهای سیستم عصبی ارسال میکنند. محرکهایی که نورونهای حسی را فعال میکنند، میتوانند فیزیکی یا شیمیایی باشند که مربوط به هر پنج حواس ما است. بنابراین، یک محرک فیزیکی میتواند چیزهایی مانند صدا، لمس، گرما یا نور باشد. یک محرک شیمیایی از طعم یا بو میآید. سرانجام نورونهای حسی پیام را به مغز میفرستند.
نورونهای وابران یا حرکتی (Motor neurons): نورونهای حرکتی نخاع، بخشی از سیستم عصبی مرکزی (CNS) هستند و به عضلات، غدد و اندامهای سراسر بدن متصل میشوند. این نورونها ایمپالسها یا پیامها را از نخاع به ماهیچههای اسکلتی و صاف (مانند عضلات معده) منتقل میکنند و بنابراین مستقیماً تمام حرکات ماهیچهای ما را کنترل میکنند. در واقع دو نوع نورون حرکتی وجود دارد: نورونهایی که از نخاع به عضله حرکت میکنند، نورونهای حرکتی تحتانی نامیده میشوند، در حالی که نورونهایی که بین مغز و نخاع حرکت میکنند، نورونهای حرکتی بالایی نامیده میشوند.
نورونهای بینابینی (Interneurons): همانطور که از نام آنها پیداست، نورونهای واسطهای هستند. آنها نورونهای حرکتی و حسی را به هم متصل میکنند. علاوه بر انتقال سیگنالها بین نورونهای حسی و حرکتی، نورونهای بینابینی نیز میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و مدارهایی با پیچیدگیهای مختلف را تشکیل دهند.
نوروگلیا: نوروگلیا نقش اساسی در حمایت از نورونها دارد. به انتشار سیگنال عصبی کمک میکنند و همچنین مواد مغذی را به سلولهای عصبی ارائه میدهند.
جمع بندی
بدن انسان از چند نوع بافت تشکیل شده است که هر بافت بدن انسان با توجه به اجزای تشکیل دهنده خود که عمدتا شامل سه جز سلول، ماده زمینهای و ماتریکس خارج سلولی میباشد و همچنین نوع ارتباطات و اتصالات بین سلولها ویژگیهای خاصی از خود نشان میدهد و منجر به عملکرد خاصی در بدن میشود.
به طور کلی چهار بافت بدن انسان که شامل بافت پوششی، بافت پیوندی، بافت عصبی و بافت عضلانی میباشد ساختار بدن را تشکیل دادهاند که ویژگیهای هر یک بیان شد.
بافت بدن انسان نشان دهنده شگفتیها و ویژگیهایی است که منجر به هماهنگی در اندامهای کل بدن و عملکرد مناسب برای حیات انسان میشود.
سوالات متداول انواع بافت بدن انسان
بافت چیست؟
به تجمع سلولهای هم ساختار، که یک واحد عملکردی را تشکیل میدهند و برای یک هدف، فعالیت میکنند، بافت گفته میشود.
چهار بافت بدن انسان چیست؟
بافت پوششی، بافت پیوندی (همبند)، بافت عضلانی و بافت عصبی، چهار بافت اصلی بدن انسان هستند.
انواع بافت پوششی را نام ببرید.
بافت پوششی بر اساس تعداد لایه و شکل تقسیمبندی میشود، بر اساس شکل این بافت به سه دسته سنگفرشی، استوانهای و مکعبی و بر اساس تعداد لایه به تک لایه و مطبق طبقهبندی میشوند.